خوابیده تر از راه بود راحله ما
در سینه صحراست گره قافله ما
در دامن صحرای ملامت نتوان یافت
خاری که نچیده است گل از آبله ما
دیوانه به همواری ما نیست درین دشت
چون جوهر تیغ است خمش سلسله ما
از تشنه لبی گرد برآریم ز دریا
خون در جگر باده کند حوصله ما
چون سیل، دلیل ره ما جذبه دریاست
محتاج به رهبر نبود قافله ما
ما از تو جداییم به صورت، نه به معنی
چون فاصله بیت بود فاصله ما
چون زلف، پریشانی ما دور و درازست
کوتاه نگردد به شنیدن گله ما
جا دارد اگر زین غزل تازه نویسند
صائب به لب یار، عزیزان صله ما!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ساقی به جدل حل نشود مسئله ما
می ده که ز حد می گذرد مشغله ما
در راه طلب بادیه کعبه چه باشد
صد بادیه کعبه و یک مرحله ما
این هرزه درایان همه در راه درآیند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.