گنجور

 
صائب تبریزی

یک عمر ز هر خار و خسی ناز کشیدیم

تا بوی گلی از چمن راز کشیدیم

چون برگ گل افزود به رسوایی نکهت

هر پرده که بر چهره این راز کشیدیم

بیطاقتی از خرمن ما دود بر آورد

تا رخت به انجام ز آغاز کشیدیم

آسودگی کنج قفس کرد تلافی

یک چند اگر زحمت پرواز کشیدیم

نشناخت کس از جوهریان جوهر ما را

صائب گهر خود به صدف باز کشیدیم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode