روی دلی چو غنچه ز بلبل ندیده ام
نقش مراد از آینه گل ندیده ام
آن صید تشنه ام که درین دشت آتشین
آبی بغیر تیغ تغافل ندیده ام
در باغ اگر چه چشم چو شبنم گشوده ام
از شرم عندلیب رخ گل ندیده ام
زان زنده مانده ام که هنوز از حجاب عشق
رخسار یار را به تأمل ندیده ام
مرد مصاف در همه جا یافت می شود
در هیچ عرصه مرد تحمل ندیده ام
با خصم در مقام تلافی ازان نیم
کز تیغ انتقام تعلل ندیده ام
قانع به بوی پیرهن از وصل گل شده است
عاشق به سیر چشمی بلبل ندیده ام
دوری ز یار صائب و خامش نشسته ای
عاشق به این شکیب و تحمل ندیده ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام
فیض بهار و منفعت مل ندیده ام
زان عاشقان نیم که بدانم وفای گل
من غیر نامرادی بلبل ندیده ام
چندانکه سوختیم نگاهی نکرد و رفت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.