غزل شمارهٔ ۵۲۹۸
این منم در دست زلف یار را پیچیده ام
در سخن آن شکرین گفتار را پیچیده ام
تن به خوی آتشین لاله رویان داده ام
در حریر شعله این طومار را پیچیده ام
سر اگر خواهند ازمن بی تامل می دهم
بهر وا کردن من این دستار را پیچیده ام
عاجزم در باز کردنهای آن بند قبا
من که قفل صد در گلزار را پیچیده ام
چون نفس صائب نیاید سرمه آلود از جگر
کم عنان آه آتشبار را پیچیده ام
با دو بار کلیک بر روی هر واژه میتوانید معنای آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شمارهگذاری ابیات | وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
برای معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است اینجا کلیک کنید.
حاشیهها
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. برای نوشتن حاشیه اینجا کلیک کنید.
سینا خوشقدم نوشته:
معنی این اشعار رو هم بنویسید