ازبس که شد زلعل تو با آب و تاب حرف
شوید غبار عقل زدل چون شراب حرف
غیر ازدهان تنگ سخن آفرین تو
درنقطه کس ندیده نهان یک کتاب حرف
هر حرفی ازدهان تو پیچیده نامه ای است
از بس خورد زتنگی جا هیچ وتاب حرف
شادابی لب تو از آن است کز حجاب
درلعل آتشین تو می گردد آب حرف
گر هوش کوتهی نکند می توان شنید
ازچشمهای شوخ تودر عین خواب حرف
در خوبی تو نیست کسی راسخن،ولی
دارد خط عذار تو باآفتاب حرف
در خامشان شراب سرایت نمی کند
مستی دهد زیاده ز جام شراب حرف
صائب ره صواب خموشی است یکقلم
ورنه بود میان خطا وصواب حرف
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.