چون ترا مسکن میسر شد پی تزیین مباش
تخته کز دریا ترابیرون برد رنگین مباش
چون سبکروحان لباس از اطلس افلاک کن
همچو صوفی زیر بار خرقه پشمین مباش
راهرو را بستر و بالین بود خواب گران
چون تن آسانان به فکر بستر و بالین مباش
رنگ بیرنگی زآسیب شکستن ایمن است
چون پرطاوس، فرد دفتر تلوین مباش
علم یکتایی حق بر نمی دارد دویی
نیستی گر اهل شرک ای بی بصر خود بین مباش
تا چو شکر نی به ناخن نشکند دوران ترا
صبر کن برتلخکامی، یکقلم شیرین مباش
نیستی صائب حریف چشم شور روزگار
گر نگردد بر مرادت آسمان غمگین مباش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون ترا مسکن میسر شد تزیین مباش
تخته کز دریا ترا بیرون برد رنگین مباش
دیده بد می کشد رنگین لباسان رابه خون
شمع مارا جامه فانوس گو رنگین مباش
افسر زرین سر خورشید رادر کارنیست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.