گنجور

 
صائب تبریزی

نمی دانند اهل غفلت انجام شراب آخر

به آتش می رود این غفلان از راه آب آخر

هواجویی که کشتی در محیط باده اندازد

سرخود در سر می می کند همچون حباب آخر

اگر در آتش افتد پاک طینت فیض می بخشد

که گل گردد برای رفع درد سر گلاب آخر

زکار افتاد چون ظالم به اهل ظلم پیوندد

که بال تیر می گردد پرو بال عقاب آخر

مکرر می گزد دل را اگر شهد و شکر باشد

نشد صائب ترا سیری نصیب از خورد و خواب آخر؟

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode