غزل شمارهٔ ۴۰۱۸
دل گرفته کی از لاله زار بگشاید
ز دستهای نگارین چه کار بگشاید
فغان که شاهد گل را بهار کم فرصت
امان نداد که از پانگار بگشاید
دل پر آبله من به خاک وخون غلطد
گره ز آبله هر که خار بگشاید
جهان فروزی ماه وستاره چندان است
که مهر پرده صبح از عذار بگشاید
چنین که دایره راتنگ کرده است سپهر
عجب که غنچه ز باد بهار بگشاید
به هیچ چیز جهان دل نمی نهد صائب
اگر کسی نظر اعتبار بگشاید
با دو بار کلیک بر روی هر واژه میتوانید معنای آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
برای معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است اینجا کلیک کنید.
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. برای نوشتن حاشیه اینجا کلیک کنید.