گنجور

 
صائب تبریزی

موحدان که به لیل ونهار ساخته اند

به یاد زلف ورخ آن نگار ساخته اند

به اشک دل خوش ازان روی لاله رنگ کنند

به این گلاب ازان گلعذار ساخته اند

ز لاله زار تجلی ستاره سوختگان

چو لاله با جگر داغدار ساخته اند

گشاده اند جگرتشنگان دهان طمع

زبس عقیق ترا آبدار ساخته اند

به وصل زلف ورخ او رسیدن آسان نیست

کلید گنج ز دندان مار ساخته اند

به هیچ حیله به آغوش در نمی آیی

مگر ترا زنسیم بهار ساخته اند

به رنگ شبنم گل برزمین نمی مانند

کسان که آینه را بی غبار ساخته اند

توانگرند گروهی که خانه خود را

زعکس چهره خود زرنگار ساخته اند

کمند همت ما نیست نارسا چون موج

محیط عشق ترا بی کنار ساخته اند

چراغ زنده دلی را که چشم بد مرساد

نصیب صائب شب زنده دار ساخته اند

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode