گنجور

 
صائب تبریزی

ز نوبهار کجا گل شکفته می گردد؟

گل از ترانه بلبل شکفته می گردد

ز زلف و عارض دلدار غافل افتاده است

دلی که از گل و سنبل شکفته می گردد

کسی کز آبله افتاده در گره کارش

ز خار راه تو گلگل شکفته می گردد

مرا دلی است درین بحر نیلگون چو حباب

که از نسیم تزلزل شکفته می گردد

ز آه سرد چه پرواست لاله رویان را؟

که از نسیم سحر گل شکفته می گردد

گره ز غنچه پیکان شود به خون گر باز

گل گرفته هم از مل شکفته می گردد

دلی که گرد کدورت نبرد ازو سیلاب

کجا ز سیر سر پل شکفته می گردد؟

دلی که داشت تغافل به التفات، امروز

ز زخم تیغ تغافل شکفته می گردد

دلی که تنگ گرفته است در میان حرصش

کی از نسیم توکل شکفته می گردد؟

به خاکساری من نیست هیچ کس صائب

اگر فلک ز تحمل شکفته می گردد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode