غزل شمارهٔ ۳۶۲۴
سرخوش از صحبت ارباب هوس می آید
شعله طور ز دلسوزی خس می آید
ناکسی بین که سر از صحبت من می پیچد
سر زلفی که به دست همه کس می آید
ای گل شوخ که در شیشه گلابت کردند
هیچ یادت ز اسیران قفس می آید؟
روی گردان نشود صافدل از دشمن خویش
آخر آیینه به بالین نفس می آید
صائب از گردش چرخ است فغان دل ما
می رود محمل و آواز جرس می آید
با دو بار کلیک بر روی هر واژه میتوانید معنای آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) | شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
برای معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است اینجا کلیک کنید.
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. برای نوشتن حاشیه اینجا کلیک کنید.