به دلهای فگار آن لعل روشن گوهر آویزد
که اخگر بر کباب تر به آسانی درآویزد
در آن دریا که دست از جان خود شستن بود ساحل
زهی غافل که از موج خطر در لنگر آویزد
رگ جانم زغیرت موی آتش دیده می گردد
اگر پروانه ای را شعله در بال و پر آویزد
ندارد جز گرفتاری ثمر آمیزش خوبان
گره در کارش افتد رشته چون در گوهر آویزد
ز آتش هر که را نور بصیرت می شود حاصل
چوخار رهگذر هردم به دامانی درآویزد
مگر از خط به فکر ما سیه روزان فتد حسنش
که چون آیینه شد تاریک در خاکستر آویزد
ندارد صرفه ای کشتی گرفتن با زبردستان
بود در خاک دایم هر که با گردون در آویزد
به تردستی زبان کوتاه کن صائب خسیسان را
که خار تر به دامن راهرو را کمتر آویزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل دیوانه سار من چو از زلفش در آویزد
ز طاق ابرویش خود را بزنجیر اندر آویزد
کسی در کوی عشق او بپایان میبرد پیمان
که چون پا در نهد اول بدست خود سر آویزد
بیاد رسته دندان همچون در شهوارش
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.