گنجور

 
صائب تبریزی

پیغام، نمکچش وصال است

دلخوش کن عاشقان خیال است

خورشید فلک سفید ابروست

خورشید تو عنبرین هلال است

هر جا که دل شکسته ای هست

ریحان خط ترا سفال است

خورشید ترا ز سایه خط

پیداست که اول زوال است

اندیشه چشم مشکبویان

آهوی قلمرو خیال است

رخساره آتشین او را

پروانه خانه زاد، خال است

با چشم تو آشنایی ما

می پنداری هزار سال است

غیر از لب جام نیست صائب

امروز لبی که بی سؤال است

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode