پیچیدن سر از دو جهان افسر عشق است
برخاستن از جان، علم لشکر عشق است
گلگونه رخسار گهر گرد یتیمی است
خواری و غریبی پدر و مادر عشق است
گر دفتر عقل است ز جمعیت اوراق
از هر دو جهان فرد شدن دفتر عشق است
تنها نگرفته است همین روی زمین را
چون بیضه فلک در ته بال و پر عشق است
سر بر خط حکمش ننهد خاک، چه سازد؟
جایی که فلک بنده و فرمانبر عشق است
حرفش ز دل سوخته ام دود برآورد
آتش بود آن آب که در گوهر عشق است
بر حلقه در، در حرم وصل برد رشک
هر حلقه چشمی که ادب پرور عشق است
چون نار کند شق دل مینای فلک را
این باده پر زور که در ساغر عشق است
از عشق بود هر که رسیده است به جایی
پرواز کمالات به بال و پر عشق است
شیرین سخن افتاده اگر خامه صائب
زان است که نیشکر بوم و بر عشق است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.