بار بر مجنون ما جمعیت اطفال نیست
خانه آیینه تنگ از کثرت تمثال نیست
خاک زن در چشم خودبینی که از آب حیات
سد اسکندر به جز آیینه اقبال نیست
مزرع امید را آب تنک برق فناست
عیش را ناقص کند جامی که مالامال نیست
قطع امید از تهی چشمان عالم کرده ایم
کشت ما را چشم آب از چشمه غربال نیست
وقت آن درویش قانع خوش که از خوان نصیب
لقمه ای دارد که چشم شورش از دنبال نیست
مهر خاموشی است حجت بر مزاج مستقیم
رفتن تب را دلیلی بهتر از تبخال نیست
گفتگوی معرفت کم کن که اهل حال را
حجت ناطق به غیر از ترک قیل و قال نیست
بی نیاز از هاله باشد خوبی ماه تمام
ساق چون افتاد سیمین حاجت خلخال نیست
سعی در جمعیت دل کن کز این عبرت سرا
آنچه نتوان برد از اسباب با خود، مال نیست
دیده اهل هوس دایم بود در سیر و دور
نقطه را آسودگی در قرعه رمال نیست
مرکز پرگار سرگردانی بی منتهاست
هر سر بی حاصلی کز فکر زیر بال نیست
نیست صائب بر حریصان جمع سیم و زر گران
از گرانباری غباری بر دل حمال نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشق را حاجت به زور بازوی اقبال نیست
فتح اقلیم قفس جز در شکست بال نیست
شرم هشیاری زبان بند شکایت گشته است
می اگر باشد، زبان شکوه مالال نیست
هر کجا پای محبت در میان باشد خوش است
[...]
صید ما را تا ابد آزادی از دنبال نیست
بلبل ما تا نریزد بال فارغ بال نیست
بیزبانان عاجز از تقریر مطلب نیستند
عرض حاجت را زبانی چون زبان لال نیست
در دیار دل به چیزی برنمیگیرد کسی
[...]
مزرع امید را یک دانه به زان خال نیست
دل ز خالش برگرفتن خالی از اشکال نیست
ای که میگویی به دنبال سرش دیگر مرو
کاکل پیچان او پنداری از دنبال نیست
در صف عشاق گو لاف نظربازی مزن
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.