گنجور

 
رودکی

زیرش عطارد، آن که نخوانیش جز دبیر

یک نام او عطارد و یک نام اوست تیر

عاجز شود ز اشک دو چشم و غریو من

ابر بهارگاهی و بختور در مطیر

گیتی چو گاو نیک دهد شیر مر ترا

خود باز بشکند به کرانه خنور شیر

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode