گنجور

 
رودکی

پیشم آمد بامداد آن دلبر از راه شکوخ

با دو رخ از شرم لعل و با دو چشم از سحر شوخ

آستین بگرفتمش، گفتم که: مهمان من آی

داد پوشیده جوابم: مورد و انجیر و کلوخ

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode