گنجور

 
عرفی

ای گریه، خون دل به کنار هوس مکن

گلبرگ باغ قدس به دامان خس مکن

یک ره به کعبه داری و صد ره به سومنات

باریک شارعیست، نگه باز پس مکن

صد شاهباز گرسنه پرواز می کنند

ای کبک پر شکسته کنار از قفس مکن

این دشت لاله زار فریب است، زینهار

خضری بجو، گوش به بانگ جرس مکن

فریاد ناسرشته به خون کی دهد اثر

آزار دل مجوی و عذاب نفس مکن

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode