گه آن آراسته زلفش زره گردد گهی چنبر
گه آن پیراسته جعدش ببارد مشگ و گه عنبر
رخی چون نو شکفته گل ، همه گلبن برنگ مل
همه شمشاد پر سنبل ، همه بیجاده پر شکر
برو از نیکوئی معنی ، بغمز از جادوئی دعوی
بچهره حجت مانی ، بخوبی حاجت آزر
شکفته لاله رخساره ، حجاب لاله جرّاره
بر از عاج و دل از خاره ، تن از شیرو لب از شکر
زمن طاعت و زو فرمان ، همو وصل و همو حرمان
همو درد و همو درمان ، همو دزد و همو داور
سرشته رویش از رحمت ، همیدون گنج پر نعمت
رخ از نور و خط از ظلمت ، لب از مرجان دل از مرمر
سمن بوئی شبه موئی ، بلا جوئی جفا گوئی
پریزادی پریروئی ، پری چهری پری پیکر
دل آرامی دل آرائی ، غم انجامی غم افزائی
نکو نامی نکو رأی ، بحسن اندر جهان سرور
بپردازی دل از روئی که گاه آمد که حق جوئی
غزل چندین چرا گوئی ز عشق آن بت دلبر
ثنا جوی از غزل پاسخ ، کت این هر دو بود فرخ
غزل بر ماه زیبا رخ ثنا بر شاه نیک اختر
امیر عادل عالم که جود از کف او قایم
قوام دولت دائم ، نظام دین پیغبر
همه کردار او عبرت خرد را حکمتش فکرت
ملک نصر ملک سیرت ، سپه سالار حق گستر
نه خشمش را ز کس مانع ، نه رنج کس بدو ضایع
همی چون زهرۀ طالع بتابد مدحش از دفتر
چو بیند مر هزاهز را ، نجوید مرد عاجز را
بسنبد دل مبارز را ، بتیر و نیره و خنجر
بفخر از خلق بی همتا ، بفضل از خسروان یکتا
بدل معطی تر از دریا ، بکف کافی تر از کوثر
خرد را تاج و پیرایه ادب را جوهر و مایه
بدل با فخر همسایه بهمت با قضا همبر
بپاکی چون دل بخرد ، تهی از غش بری از بد
جهان را سایۀ ایزد امید راحت محشر
نخواهد جز همه رادی ، ازو گیتی بآزادی
بزرگان را بدو شادی ، بزرگی را بدو مفخر
بجای جنگ و خونریزش ، چو گردد تیز شبدیزش
بپیشش گاه آویزش ، چه یکمرد و چه یک لشکر
فعالش در خور نصرت خصالش زیور دولت
کمالش دفتر حکمت ، کلامش رشتۀ گوهر
بساط رادی افکنده ، ز نعمت گیتی آگنده
شده نامش پراکنده ز چین تا گنگ و تا نیسر
همش قدر و همش قدرت همش رتبت
همش رحمت همش خدمت همش منظر همش مخبر
قضا را عزم او حاجب ، بقا را حزم او خاطب
بلا را رزم او نائب ، سخا را بزم او افسر
بحلم احنف ، بتن آرش ، بطبع آب و بخشم آنش
رهی جوی و رهی برکش رهی دار و رهی پرور
اساس عدل او محکم ، لباس فضل او معلم
هنر در فعل او مدغم ، خرد در لفظ او مضمر
ز غم جودش برات آرد ، سوی مرده حیات آرد
عدو را کی نجات آرد ز زخمش گر بود عنتر
جوانمردی ازو حاصل ، خردمندی ازو کامل
جهانگیری بدو مایل ، جهانداری بدو درخور
که باید جود را حاتم ، جز او از تخمۀ آدم
که هر دستش یکی عالم ، هر انگشتش یکی کشور
ز جودش هر که بشتابد ز گیتی روی برتابد
بعمر نوح دریابد ز بحر جود او معبر
بباده افراه و پاداشن نبشته دو خط روشن
بتیغش بر که : « لاتأمن » بگنجش بر که « لا تحذر »
ایا هر دشت و هر پشته ، بخون دشمن آغشته
بفظلت یک سخن گشته ، اگر مؤمن و گر کافر
ز گنجت زائران قارون ، ز جنگت قلعه ها هامون
ز جودت بادیه جیحون ، ز خشمت خاره خاکستر
توئی از مردمان سابق توئی بر میهمان عاشق
توئی در قولها صادق ، توئی در صدرها مهتر
دل مدحت سرای تو ، چنان گشت از عطای تو
که نشاسد سرای تو ، ز کان سیم و کان زر
خداوندا ! بزی شادان ، برسم و سیرت رادان
ابا شادی تو آبادان ، بمشکین بادۀ احمر
بگیر ای شاه آزاده ، ملک طبع و ملک زاده
ز دست دلبران باده ، بدین هر مزد شهریور
بمان تا این جهان باقی ، بجای ملک مشتاقی
ببزم اندر ترا ساقی ، بتی چون لعبت بربر
بمجلس با خردمندان ، همیشه دو لبت خندان
دو چشمت سوی دلبندان ، دو گوشت سوی خنیاگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیباییها و صفات نیک شخصیتی میپردازد که به عنوان "امیر عادل" معرفی شده است. او را با ویژگیهایی مانند نیکویی، ادبیات عالی، صداقت، جود و بخشش توصیف میکند. شاعر از ویژگیهای ظاهری و باطنی این شخصیت سخن گفته و او را به عنوان الگویی عالی برای همگان معرفی میکند.
شاعر به ویژگیهای ظاهری مانند زیبایی صورت و موها، طعم لبها و دلنشینی چهره اشاره میکند. همچنین به نیکویی کردار و سخن این شخصیت پرداخته و او را نماد آرزوها و امیدها معرفی میکند. احساسات متضادی مانند شکوهمندی و اندوه، آسیب و درمان در کنار همدیگر در قالب این شخصیت به تصویر کشیده شده است.
در نهایت، شاعر از خواص حکمت، نصرت، و عدل این شخصیت سخن میگوید و او را در مقامی برتر از دیگران قرار میدهد. انگار که هدف نهایی او ایجاد صلح و آرامش در جامعه و رهایی از ظلم و ستم است. شاعر از خداوند درخواست میکند که این شخصیت را در خوشیها و کامیابیها نگه دارد.
هوش مصنوعی: هر زمان موهای زیبا و آراسته او به زره تبدیل میشود و گاهی به حلقههایی زیبا در میآید، همچنین گاهی با جعد و پیچشهایش بوی خوشمشک و گهگاهی عطر دلانگیز عنبر را به مشام میرساند.
هوش مصنوعی: چهرهای مانند گل تازه شکفته، همه باغ پر از رنگ ملایم است. تمامی درختان سرسبز پوشیده از سنبل هستند و تمام مسیرها پُر از شیرینی و لطافت است.
هوش مصنوعی: برو به سراغ معنای خوب و از سحر کلمات بگذرم. در چهرهات شاهد دلایل واضحی هستم و در کارهای خوب تو حاجت خود را برآورده میبینم.
هوش مصنوعی: چهره زیبا مانند لاله باز شده است و پردهای از لاله بر روی آن کشیده شده. بدن هم از جنس عاج و دل از زخمها و دردها پر شده است. لبها هم شیرین و شکریناند.
هوش مصنوعی: از من اطاعت و از او فرمان، همان کسی که هم وصل است و هم جدایی. او همان درد و درمان است، همان دزد و همان داور.
هوش مصنوعی: زبان و روی او به رحمت و خوبی آراسته است، گویی که گنجی پر از نعمت در درون دارد. چهرهاش از نور پرتو میافکند و خطوط چهرهاش مانند سایههای تاریکاند. لبانش همچون مرجان زیبا و دلش همچون مرمر سخت و محکم است.
هوش مصنوعی: عطر سمن چنان است که با موهای شباهت دارد، و کسی که در جستجوی بلا و آزار باشد، زشتگو میکند. دختران زیبا و پریچهره همچون پریهایی هستند که ظاهری دلربا دارند و از روحی لطیف بهرهمندند.
هوش مصنوعی: دل آرام و زیباست، غمهای دل هم باعث افزایش اندوه میشود. کسی که نام نیک دارد و نظر نیکو، با زیبایی در جهان خوشحال است.
هوش مصنوعی: اگر دل خود را از آن کسی که به محبوبی مینگرد، برکنار کنی، به خاطر اینکه حق را جستجو کنی، دیگر چرا از عشق آن معشوق زیبا برایت غزل بگویم؟
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به ستایش زیبایی و لطافت غزل اشاره میکند و میگوید که غزل و ستایش هر دو از صفات خوب و خوشایند هستند. غزل به ماهی زیبا تشبیه شده و ثنا به ستایش کردن شاهی با ستارههای نیکو. بهطور کلی، شاعر در حال بیان زیباییهای کلمات و ستایش درون شعر است.
هوش مصنوعی: امیر عادل و بخشندهای که برکاتش بر دنیا پایدار است و پایههای حکومتش محکم و استوار است، همچنین او به حفظ و برقراری دین پیامبر اهتمام دارد.
هوش مصنوعی: همه اعمال او درس عبرتی برای خردمندان است و حکمتش تفکری عمیق در پیروزی و ویژگیهای پادشاهی اوست. او در تمامی این صفات، فرماندهای است که حق را گسترش میدهد.
هوش مصنوعی: نه کسی میتواند جلوی خشم او را بگیرد و نه هیچ رنجی او را آزار میدهد. زیرا وقتی درخشش او مانند نور ستاره میتابد، ستایشش از دفتری که پر از خوبیهاست بیرون میآید.
هوش مصنوعی: وقتی کسی حرکت سریع و ناگهانی را ببیند، مرد ناتوان دنبال موعظه و نصیحت نمیرود، بلکه دل جنگجو به سلاحهایی چون تیر، نیر و خنجر آماده میشود.
هوش مصنوعی: این عبارت به توصیف ویژگیهای برجسته و منحصر به فرد شخصیتی میپردازد که به خاطر برتریهای خاص خود از دیگران متمایز شده است. او به نوعی از نعمتها و ویژگیهای خدادادی بهرهمند است که او را نسبت به دیگران ممتاز میکند. همچنین، اشاره به اینکه او هم از سوی دیگران حمایت و ارزشگذاری دریافت میکند و در واقع بینش و شخصیت او به مانند دریا و کوثر با عظمت و بخشندگی است.
هوش مصنوعی: عقل و خرد باید با شکوه و جلال همراه باشند، و آداب و رسوم به عنوان اساس و زیربنا در زندگی اهمیت دارند. همچنین، با شجاعت و اراده در برابر سرنوشت و حوادث گام برداریم و خود را با افتخار و عزت معرفی کنیم.
هوش مصنوعی: وقتی دل انسان پاک و خالص باشد، از کینه و نیرنگ خالی است. در این صورت، او از مشکلات دنیای بیرون در امان میماند و سایه لطف خداوند میتواند به او آرامش در روز قیامت را هدیه دهد.
هوش مصنوعی: تنها از اوست که همه چیز به خوبی و خوشی فراهم میشود. از اوست که جهان به آزادی است و بزرگان به او شاد هستند و اوست که به بزرگی و افتخار دست مییابند.
هوش مصنوعی: به جای این که به جنگ و خونریزی بپردازیم، زمانی که دشمن با سرعت به ما نزدیک میشود، میتوانیم با فکری درست و تدبیری مناسب، بدون استفاده از خشونت به گفتگو و مذاکره بپردازیم، چه یک نفر باشیم و چه یک گروه.
هوش مصنوعی: عمل او شایسته نصرت و یاری است، ویژگیهای او زینتدهندهی دولت و مقام او است. دانایی و حکمت او مانند کتابی ارزشمند و سخنانش همچون رشتهای از جواهرات میباشد.
هوش مصنوعی: بساط رادی را برپا کرده، از نعمتهای جهان پر شده و نامش از چین تا گنگ و نیسر پخش شده است.
هوش مصنوعی: شخصی که دارای اهمیت و جایگاه بالایی است، همواره با قدرت و رحمت در خدمت دیگران است و از همه آنچه در اطرافش میگذرد، آگاه و مطلع است.
هوش مصنوعی: تصمیم او بر سرنوشت و قضا تاثیر میگذارد و در مقابل، در زندگی را با احتیاط پیش میبرد. او با تلاش و جنگیدن با مشکلات، جایگاه بلایا را به چالش میکشد و بر سخاوت و بزرگواری خود تکیه دارد و در جمع دوستان و مهمانیها خود را مینمایاند.
هوش مصنوعی: من با صبر و تحمل مانند احنف (شخصی با صبر و بُردباری) هستم، در عین حال به ذات و ویژگی آرش (شخصی با دقت و شجاعت) نزدیکم. مثل آب که به راحتی جریان مییابد، میتوانم در برابر سختیها انعطاف داشته باشم و با تلاش و کوشش راهی را بسازم و پرورش دهم.
هوش مصنوعی: بنیاد عدالت او قوی و استوار است، پوشش بخشش و بزرگواری او به گونهای است که به همراه علم و هنر، در کارهایش نهفته شده است. همچنین، حکمت و اندیشه در کلام و گفتارش پنهان است.
هوش مصنوعی: از درد فراق او، زندگی به مردگان بازمیگردد. آیا دشمن میتواند از آسیبهایش رهایی یابد اگر خونش بر زمین ریخته شود؟
هوش مصنوعی: از او جوانمردی میگیریم و از او خردمندی بهکمال میرسیم. جهانگشایی به او متمایل است و فرمانروایی لایق اوست.
هوش مصنوعی: هر کس باید سخاوتی مانند حاتم طایی داشته باشد. اما جز حاتم، از نسل آدم، کسی نیست که با هر دستش دنیایی را در بر بگیرد و هر انگشتش نمایانگر یک کشور باشد.
هوش مصنوعی: هر کس که به بخشش و generosity او نزدیک شود، میتواند از دنیا فاصله بگیرد و در زندگی مانند نوح، به آرامش برسد. او میتواند از دریای جود و کرم او، راهی به سوی سعادت و نیکبختی پیدا کند.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده که با نوشیدنی خوشگذرانی کرده و دو خط روشن به وسیله تیغ بر جسمی نوشته شده است. یکی از این عبارتها به معنی "نترس" و دیگری به معنی "مراقب باش" است. به نوعی این بیانات به انسان هشدار میدهد که در میان لذتها و خوشیها، هوشیار باشد و مراقب خطرات احتمالی نیز باشد.
هوش مصنوعی: هر دشت و هر تپهای به خون دشمنان آغشته شده است، و این به خاطر اعتبار و ارزش یک کلام است؛ چه برای مؤمنان و چه برای کافران.
هوش مصنوعی: از ثروت و داراییات، مانند زائرانی که به سراغ قارون میروند، در جنگها قلعهها و استحکامات ساخته میشود. و از بخشش و سخاوت تو، بیابانها سیراب میگردند، و از خشم تو، خاک تلخ و سوخته بر جای میماند.
هوش مصنوعی: تو از انسانهای پیشین هستی، یعنی در جمع میهمانان عاشق قرار داری. در گفتارهایت راستگو هستی و در میان بزرگان جایگاه والایی داری.
هوش مصنوعی: دل من چنان تحت تاثیر محبت و بخشش تو قرار گرفته است که دیگر نمیتواند زیباییهای تو را با هیچ چیز دیگر مقایسه کند، نه با معادن نقره و نه با معادن طلا.
هوش مصنوعی: ای خداوند! ای شادمانی که باعث خوشبختی و سرزندگی مردمان هستی، با خوشحالیات سرزمینها را آباد کن و دلها را با گیاهان خوشبو و شیرین پر کن.
هوش مصنوعی: ای پادشاه آزاد، برای خودت و به خاطر طبع لطیف و نجابتت، از دست کسانی که دل به باده میدهند، فاصله بگیر و این را در روزهای شهریور به عنوان پاداشی در نظر بگیر.
هوش مصنوعی: بمان تا زمانی که این دنیا پابرجاست، من به جای کسی که آرزو دارد، در کنار تو جشن بگیرم و همچون جامهای زیبا، تو را بپرستم.
هوش مصنوعی: در جمع افراد عاقل و باهوش، همواره باید لبخند بر لب داشته باشی، به زیباییها و عشقورزیها توجه کنی و به صدای هنر و موسیقی گوش فرادهی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نگارینا، شنیدستم که: گاه محنت و راحت
سه پیراهن سلب بودهست یوسف را به عمر اندر
یکی از کید شد پر خون، دوم شد چاک از تهمت
سوم یعقوب را از بوش روشن گشت چشم تر
رخم ماند بدان اول، دلم ماند بدان ثانی
[...]
کهی چون طور سینا بود ازو آویخته ثعبان
ز پشت او درخشنده کف موسی پیغمبر
به پشت ژندهپیلان برنشسته ناوکاندازان
چو عفریتان آتشبار بر کوه گران پیکر
عروس ماه نوروزی چه کرد آن دانۀ گوهر؟
که نورش ماه تابان بود و سعدش زهرۀ ازهر
هزاران صورت رنگین نگاریده برو مانی
هزاران پیکر طبعی بر آورده از و آزر
بر آن هر صورتی رخشان ، زمشک لعلگون صدره
[...]
اگر بتگر چنو داند نگاریدن یکی پیکر
روا باشد اگر دعوی خلاقی کند بتگر
نه چون او پیکری آید نه حورالعین چنو زاید
نه گر باشد پری شاید چنو هرگز پری پیکر
بدو رخ چون شکفته گل بدو لب چون فشرده مل
[...]
جهان را چرخ زرین چشمه زرین می زند زیور
از آن شد چشمه خورشید همچون بوته زرگر
خزان را داد پنداری فلک ملک بهاری را
که اندر باغ زرین تخت گشت آن زمردین افسر
همان مینا نهاد اطراف گل شد کهربا صورت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.