گنجور

 
مولانا

چون صبح ولای حق دمیدن گیرد

جان در تن زندگان پریدن گیرد

حایی برسد مرد که در هر نفسی

بی‌زحمت چشم دوست دیدن گیرد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode