ای کرده رو چو سرکه چه گردد ار بخندی
والله ز سرکه رویی تو هیچ برنبندی
تلخی ستان شکر ده سیلی بنوش و سر ده
خندان بمیر چون گل گر ز آنک ارجمندی
چون مو شدهست آن مه در خنده است و قهقه
چت کم شود که گه گه از خوی ماه رندی
بشکفته است شوره تو غورهای و غوره
آخر تو جان نداری تا چند مستمندی
با کان غم نشینی شادی چگونه بینی
از موش و موش خانه کی یافت کس بلندی
بالای چرخ نیلی یابند جبرئیلی
وز خاک پای پاکان یابند بیگزندی
زان رنگ روی و سیما اسرار توست پیدا
کاندر کدام کویی چه یار میپسندی
چون چشم میگشاید در چشم مینماید
گر ز آنک ریش گاوی ور شیر هوشمندی
قارون مثال دلوی در قعر چه فروشد
عیسی به بام گردون بنمود خوش کمندی
گر دلو سر برآرد جز آب چه ندارد
پاره شود بپوسد در ظلمت و نژندی
ای لولیان لالا بالا پریده بالا
وارسته زین هیولا فارغ ز چون و چندی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر مرد این حدیثی زنار کفر بندی
دین از تو دور دور است بر خویشتن چه خندی
از کفر ناگذشته دعوی دین مکن تو
گر محو کفر گردی بنیاد دین فکندی
اندر نهاد گبرت پنجه هزار دیوست
[...]
سیلاب عشق آمد از ربوهٔ بلندی
بهر خدا بسازش از وصل خویش بندی
باز این چه شور و فتنه ست کاندر جهان فکندی
کز دست غم ز دلها بیخ طرب بکندی
از چشم شوخ و ابرو جادوی با کمانی
وز زلف دزد هندو دلبند با کمندی
تا کی به دست دستان دست زمانه پیچی
[...]
بر خستهای ملامت چندین چه میپسندی؟
کورا نظر بپوشد شوخی به چشمبندی
ای خواجهٔ فسرده، خوبی دلت نبرده
گر درد ما بنوشی، بر درد ما نخندی
چون پسته لب ببستم از ذکر شکر او
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.