غزل شمارهٔ ۲۴۷۰
جان به فدای عاشقان خوش هوسی است عاشقی
عشق پرست ای پسر باد هواست مابقی
از می عشق سرخوشم آتش عشق مفرشم
پای بنه در آتشم چند از این منافقی
از سوی چرخ تا زمین سلسلهای است آتشین
سلسله را بگیر اگر در ره خود محققی
عشق مپرس چون بود عشق یکی جنون بود
سلسله را زبون بود نی به طریق احمقی
عشق پرست ای پسر عشق خوش است ای پسر
رو که به جان صادقان صاف و لطیف و صادقی
راه تو چون فنا بود خصم تو را کجا بود
طاقت تو که را بود کآتش تیز مطلقی
جان مرا تو بنده کن عیش مرا تو زنده کن
مست کن و بیافرین بازنمای خالقی
یک نفسی خموش کن در خمشی خروش کن
وقت سخن تو خامشی در خمشی تو ناطقی
بیدل و جان سخنوری شیوه گاو سامری
راست نباشد ای پسر راست برو که حاذقی
با دو بار کلیک بر روی هر واژه میتوانید معنای آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شمارهگذاری ابیات | وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون) | شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
برای معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است اینجا کلیک کنید.
حاشیهها
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. برای نوشتن حاشیه اینجا کلیک کنید.
reza نوشته:
شاهکار هست این شعر
نگار نوشته:
با سلام خدمت شما
لطفا معنی این بیت از این غزل زیبا رو بهم بگین ممنون
جان به فدای عاشقان خوش هوسی است عاشقی
عشق پرست ای پسر باد هواست مابقی.
همایون نوشته:
بارها جلال دین عشق را به پر پرواز تشبیه میکند
ره آسمان درون است پر عشق را بجنبان پر عشق چون قوی شد غم نردبان نماند
اینجا میگوید وقتی پر عشق داری همه چیز چون هوای پرواز برای تو میشود چون پرواز به هوا نیاز درد
همچنین عشق مانند آتش است که همه چیز را میسوزند و از جنس آتش میکند یعنی از جنس خودش
با عاشقان که بشینی عاشق میشوی میگوید از من دوری و نفاق نکن زیرا ما با هم میتوانیم دائما بیافرینیم
عاشقان و صادقان همیشه معنی نو میآفرینند و جهان را نو میکنند و خرم
شیرین شعله پاش نوشته:
برنامه ٣٢٤ گنج حضور در خصوص این غزل توضیحات خوبی آقای شهبازی دارند. لینک
http://www.parvizshahbazi.com/
مهدی نوشته:
با سلام
معنای بیت آخر ، اونجا که از گاو سامری میگه ، بفرماید ممنون میشم
چه برداشتی از این بیت به نظر با نظر مولانا نزدیکتره؟
متشکرم