غزل شمارهٔ ۱۸۴۳
دوش چه خوردهای دلا راست بگو نهان مکن
همچو کسان بیگنه روی به آسمان مکن
رو ترش و گران کنی تا سر خود نهان کنی
بار دگر گرفتمت بار دگر همان مکن
باده خاص خوردهای جام خلاص خوردهای
بوی شراب می زند لخلخه در دهان مکن
چون سر عشق نیستت عقل مبر ز عاشقان
چشم خمار کم گشا روی به ارغوان مکن
چون سر صید نیستت دام منه میان ره
چونک گلی نمیدهی جلوه گلستان مکن
غم نخورد ز رهزنی آه کسی نگیردش
نیست چنان کسی کی او حکم کند چنان مکن
خشم گرفت ابلهی رفت ز مجلس شهی
گفت شهش که شاد رو جانب ما روان مکن
خشم کسی کند کی او جان و جهان ما بود
خشم مکن تو خویش را مسخره جهان مکن
بند برید جوی دل آب سمن روا نشد
مشعلههای جان نگر مشغله زبان مکن
با دو بار کلیک بر روی هر واژه میتوانید معنای آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شمارهگذاری ابیات | وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون) | شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
علیرضا عصار » نهان مکن » نهان مکن
محسن چاوشی » من خود آن سیزدهم » کو به کو
برای معرفی آهنگهای دیگری که در متن آنها از این شعر استفاده شده است اینجا کلیک کنید.
حاشیهها
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. برای نوشتن حاشیه اینجا کلیک کنید.
اسماعیل اسدی ده میراحمدی نوشته:
سلام ،چون ک گلی نمیدهی جلوه به بوستان مکن صحیحه
گلستان اشتباهه چون وزن و اهنگ شعر رو میگیره
هرچند خانم شکیلا کارشناس شعر نیستن ولی ایشون هم بوستان میگن ک درسته