گنجور

 
مولانا

ما به خرمنگاه جان بازآمدیم

جانب شه همچو شهباز آمدیم

سیر گشتیم از غریبی و فراق

سوی اصل و سوی آغاز آمدیم

وارهیدیم از گدایی و نیاز

پای کوبان جانب ناز آمدیم

در کنار محرمان جان پروریم

چونک اندر پرده راز آمدیم

او کمند انداخت و ما را برکشید

ما به دست صانع انگاز آمدیم

پیش از آن کاین خانه ویران کرد اجل

حمدلله خانه پرداز آمدیم

نان ما پخته‌ست و بویش می رسد

تا به بوی نان به خباز آمدیم

هین خمش کن تا بگوید ترجمان

کز مذلت سوی اعزاز آمدیم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode