گنجور

 
مولانا

تا که ما از نظر و خوبی تو باخبریم

از بد و نیک جهان همچو جهان بی‌خبریم

نظری کرد سوی خوبی تو دیده ما

از پی روی تو تا حشر غلام نظریم

دین ما مهر تو و مذهب ما خدمت تو

تا نگویی که در این عشق تو ما مختصریم

زهر بر یاد یکی نوش تو ای آهوچشم

گر به از نوش ننوشیم پس از سگ بتریم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode