گنجور

 
مولانا

خیز بلقیسا بیا و ملک بین

بر لب دریای یزدان در بچین

خواهرانت ساکن چرخ سنی

تو بمرداری چه سلطانی کنی

خواهرانت را ز بخششهای راد

هیچ می‌دانی که آن سلطان چه داد

تو ز شادی چون گرفتی طبل‌زن

که منم شاه و رئیس گولحن

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode