گنجور

 
نصرالله منشی

بخش ۱ - باب پادشاه و برهمنان: رای گفت: شنودم داستان آنکه از پیشه آباء و اجداد ...

بخش ۲: آورده‌اند که در بلاد هند هبلار نام ملکی بود. ...

بخش ۳: بر این غدر و کفان نعمت اتفاق کردند و پیش شاه ...

بخش ۴: و بی بلار وزیر که بقیت کفات عالم و دهات بنی‌آدم ...

بخش ۵: در جمله، ذکر فکرت ملک شایع شد. بلار وزیر اندشید ...

بخش ۶: ملک گفت: اگر آنچه براهمه می‌گویند بر کوه گویند و ...

بخش ۷: ملک را این سخن موافق آمد و بفرمود تا زین کردند،

بخش ۸: تعبیر خواب‌ها آنست که آن دو ماهی سرخ که ایشان را ...

بخش ۹: چون ملک این باب شنود تازه ایستاد و شکر گزارد، و ...

بخش ۱۰: و ملک یک شب به نزدیک ایران‌دخت رفتی و یک به نزدیک ...

بخش ۱۱: پس او را با طایفه‌ای از محارم که خدمت سرای ملک ...

بخش ۱۲ - حکایت دو کبوتر: آورده‌اند که جفتی کبوتر دانه فراهم آوردند تا خانه ...

بخش ۱۳: و پادشاه موفق آنست که تامل او از خواتم کارها قاصر ...

بخش ۱۴: چون ملک این فصل بشنود از هلاک زن بترسید، گفت: به ...

بخش ۱۵: ملک گفت:آرزوی دیدار ایران‌دخت می‌باشد. گفت: سه تن ...

بخش ۱۶: ملک گفت: می‌خواهی تا مارا ملک تلقین کنی و کفایت ...

بخش ۱۷: ملک گفت: مزد از بزه و نیک از بد نمی‌شناسی، ای ...

بخش ۱۸: چون سخن به اینجا رسید و اثر تغیر در بشره ملک بدید بلار خاموش شد و با خود اندیشید:

بخش ۱۹: چندانکه ملک این کلمه بشنود شادی و نشاط بر وی غالب ...

بخش ۲۰: و بشارت خلاص و مثال حضور بهم برسانید. مستوره ...

sunny dark_mode