گنجور

 
مهستی گنجوی

گفتم که لبم به بوسه‌ای مهمان است

گفتا که بهای بوسهٔ من جان است

عقل آمد و در پهلوی من زد انگشت

یعنی که خموش، بیع … که ارزان است

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode