تا چه ساعت بود، یارب، کان مسلمان زاده شد
کافت اندر سینه و اندیشه در جان زاده شد
از شب حامل چه زاید، جز پریشانی به عمر
هندوی شب حامل و زلف پریشان زاده شد
دی شبش گفتم، فلانی، زیر لب گفتا، که مرگ
طرفه مرگی بود این کز آب حیوان زاده شد
مه غلام اوست، ار در پیش یوسف سجده کرد
او به دهلی زاد، اگر یوسف به کنعان زاده شد
ماه من از آب چشم و گریه سوزان بترس
کز تنور پیرزن سیلاب طوفان زاده شد
مردم چشمم برون افتاد ز گریه ز پوست
راست چون طفلی که خون آلود و گریان زاده شد
دل از آن خوناب تن هر لحظه می گوید غمی
چون کند بیچاره خسرو کز پی آن زاده شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.