گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

نرگس مست تو خواب آلوده است

لب لعل تو شراب آلوده است

آگه از ناله من کی گردد

چشم مست تو که خواب آلوده است

خویی کز عارض تو باز شده ست

برگ گل را به گلاب آلوده ست

لب تو در دل من بنشسته ست

نمکی را به کباب آلوده ست

ازتری خواست چکیدن آری

لب تو کز می ناب آلوده ست

سخن تلخ تو زان شیرینست

که شکر را به جواب آلوده ست

بنده خسرو چه گنه کرد امروز

که حدیثت به عتاب آلوده ست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode