گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

مفلسی از پادشایی خوشتر است

مفسدی از پارسایی خوشتر است

پادشاهی راست درد سر، ولی

چون نگه کردم گدایی خوشتر است

پادشاهان چون به خود ندهند راه

با فقیران بی نوایی خوشتر است

آدمی چون کبر در سر می کند

با سنگ کوه، آشنایی خوشتر است

دل که از سودای خوبان بشکند

آن شکست از مومیایی خوشتر است

آشکارا عشقبازی با بتان

از بسی زهد ریایی خوشتر است

نیست لذت عشق را بعد از وصال

عشقبازان را جدایی خوشتر است

عشق دونان، خسروا، از سر بنه

عشق با سر خدایی خوشتر است

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode