گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

گر تو سیمین سرو را شکل سرافرازی دهی

بنده را در ناله با بلبل هم آوازی دهی

بهر مردن گشتم اینک ساخته تا کی هنوز

نرگس بدخوی را تعلیم بدسازی دهی

آب چشم من که شد غماز حال من به خون

کسوت لعلش همی تعلیم غمازی دهی

بت پرستی دلم بسیار شد،وقت است اگر

تیغ کافر کش به دست غمزه غازی دهی

داد این مرهم بده کز زیر پایت دور ماند

چون به صف عاشقان داد سرافرازی دهی

یار در دل، خسروا و جانم آخر، شاید آنک

پادشاه را با گدایی خانه انبازی دهی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode