گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

ای خوانده بُتانِ حسن، شاهت

وز قلب شکستگان سپاهت

دودیست بر آتش جهانسوز

آن سبزه خط که شد سیاهت

شد در زِنَخَت هزار جان غرق

از خویْ چو پُرآب گشت چاهت

هر لحظه جراحتی است در جان

بینم چو ز دور گاه گاهت

دزدم نظر از دو چشم خود نیز

دزدیده چو بنگرم به ماهت

تفسیده چو پر خورد بمیرد

زان روی نمی کنم نگاهت

شد گریه ای، ار چه پای گیرت

بردن نتوان بدین ز راهت

بسیار شد آه خلق، هشدار

کین باد نیفگند کلاهت

گر خون ریزی ز صد چو خسرو

رخساره بس ست عذر خواهت

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
جمال‌الدین عبدالرزاق

ای از بر سدره شاهراهت

وی قبه ی عرش تکیه گاهت

ای طاق نهم رواق بالا

بشکسته ز گوشه ی کلاهت

هم عقل، دویده در رکابت

[...]

عطار

ای مشک خطا خط سیاهت

خورشید درم خرید ماهت

هرگز به خطا خطی نیفتاد

سر سبزتر از خط سیاهت

در عالم حسن پادشاهی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه