رباعی ۱۶: امروز که نوبت جوانی من است،
رباعی ۱۷: گر آمدنم به من بدی، نامدمی.
رباعی ۱۸: از آمدن و رفتن ما سودی کو؟
رباعی ۱۹: افسوس که بیفایده فرسوده شدیم،
رباعی ۲۰: * با یار چو آرمیده باشی همه عمر،
رباعی ۲۱: اکنون که ز خوشدلی بهجز نام نماند،
رباعی ۲۲: ایکاش که جای آرمیدن بودی،
رباعی ۲۳: چون حاصل آدمی درین جای دودر،
رباعی ۲۴: * آنکس که زمین و چرخ افلاک نهاد،
رباعی ۲۵: گر بر فلکم دست بدی چون یزدان،