گنجور

 
خواجوی کرمانی

زهی روی تو صبح شب نشینان

خیالت مونس عزلت گزینان

دهانت آرزوی تنگدستان

میانت نکته باریک بینان

عذارت آفتاب صبح خیزان

جمالت قبله ی خلوت نشینان

بزلف کافرت آوردن ایمان

که اینست اعتقاد پاک دینان

چرا از خرمن حسن تو یک جو

نمی باشد نصیب خوشه چینان

چو این شکّر لبان جان می فزایند

خنک آنان که نشکیبند از اینان

برو خواجو و بر خاک درش بین

نشانهای جبین مه جبینان

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode