گنجور

 
خواجوی کرمانی

در چمن دوش ببوی تو گذر می کردم

قدح لاله پر از خون جگر می کردم

پای سرو از هوس قدّ تو می بوسیدم

در گل از حسرت روی تو نظر می کردم

سخن طوطی خطّت بچمن می گفتم

نسبت پسته تنگت بشکر می کردم

چشم نرگس بخیال نظرت می دیدم

وانگه از ناوک چشم تو حذر می کردم

چون صبا سلسله ی سنبل تر می افشاند

یاد آن گیسوی چون عنبر تر می کردم

هر زمانم که نظر بر رخ گل می افتاد

صفت روی تو با مرغ سحر می کردم

چون کمانخانه ی ابروی تو می کردم یاد

تیر آه از سپر چرخ بدر می کردم

مشعل مه بدم سرد فرو می کشتم

شمع خاور ز دل سوخته بر می کردم

چون فغان دل خواجو بفلک بر می شد

کار دل همچو فلک زیر و زبر می کردم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode