گنجور

 
خاقانی

ماند به بهشت آن رخ گندم گونش

عشاق چو آدم است پیرامونش

خاقانی را نرفته بر گندم دست

عمدا ز بهشت می‌کند بیرونش

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode