شمارهٔ ۳۳۰
کیست ز اهل زمانه خاقانی
که تو اهل وفاش پنداری
دوستی کز سر غرض شد دوست
هان و هان تاش دوست نشماری
خواجه گوید که دوست دار توام
پاسخش ده که دوست چون داری
تا عزیزم مرا عزیز کنی
چون شد خوار خوار انگاری
یا بلندم کنی گه پستی
یا عزیزم کنی گه خواری
با من این دوستی به شرطی کن
کاخر آن شرط را بجای آری
کان خطائی که حق ز من بیند
گر تو بینی ز من نیازاری
ور شود خصم من زبردستی
زیر پای بلام مگذاری
با دو بار کلیک بر روی هر واژه میتوانید معنای آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون) | شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
برای معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است اینجا کلیک کنید.
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. برای نوشتن حاشیه اینجا کلیک کنید.