بخش ۳ - گفتار در فضایل سخن و سخنوری
سخن ز آسمانها فرود آمدهست
بر اقلیم جانها فرود آمدهست
بود تابش ماه و مهر از سخن
بود گردش نه سپهر از سخن
سخن مایهٔ سحر و افسو بود
به تخصیص وقتی که موزون بود
زدم عمری از بیمثالان مثل
سرودم به وصف غزالان غزل
نمودم ره راست عشاق را
ز آوازه پر کردم آفاق را
به قصد قصاید شدم تیزگام
برآمد به نظم معمام نام
ز بیچارگیها درین چارسوی
به قول رباعی شدم چارهجوی
کنون کردهام پشت همت قوی
دهم مثنوی را لباس نوی
کهن مثنویهای پیران کار
که ماندهست از آن رفتگان یادگار،
اگرچه روانبخش و جانپرورست
در اشعار نو لذت دیگرست
دل نونیازان کوی امید
خط سبز خواهد نه موی سفید
دریغا که بگذشت عمر شریف
به جمع قوافی و فکر ردیف
کند قافیه تنگ بر من نفس
از آن چون ردیفام فتد کار پس
نیاید برون حرفی از خامهام
که نبود سیهرویی نامهام
با دو بار کلیک بر روی هر واژه میتوانید معنای آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شمارهگذاری ابیات | وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
برای معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است اینجا کلیک کنید.
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. برای نوشتن حاشیه اینجا کلیک کنید.