گنجور

 
جامی

ای شکیبا نه دل ما از تو

از همه صبر خوش الا از تو

صبر بی تو ره بی دردان است

صبر با تو روش مردان است

از در قرب تو دوری مشکل

وز جمال تو صبوری مشکل

صبر بر قربت ازان مشکل تر

رخ به خون دل ازان مشکل تر

از کرم مشکل ما آسان کن

جای ما پیشگه احسان کن

نقش گل زینت ظاهر ز تو یافت

سر دل کشف سرایر ز تو یافت

بزدا نقش گل از صفحه دل

بنما نور دل از پرده گل

کام جامی ز صبوری تلخ است

عیشش از محنت دوری تلخ است

مپسند از دل غم فرجامش

که به تلخی گذرد ایامش

تا شود مرغ زبان آور شکر

کام شیرین کنش از شکر شکر

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode