گنجور

 
اقبال لاهوری

می‌شود پردهٔ چشمم پر کاهی گاهی

دیده‌ام هردو جهان را به نگاهی گاهی

وادی عشق بسی دور و دراز است ولی

طی شود جادهٔ صدساله به آهی گاهی

در طلب کوش و مده دامن امید ز دست

دولتی هست که یابی سر راهی گاهی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode