گنجور

 
هاتف اصفهانی

گر آن گلبرگ خندان در گلستانی دمی خندد

در آن گلشن گلی بر گلبن دیگر نمی‌خندد

ز عشرت زان گریزانم که از غم گریم ایامی

در این محفل به کام دل دمی گر بیغمی خندد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode