گنجور

حاشیه‌ها

سحر در ‫۵ ماه قبل، پنجشنبه ۷ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۵۹ در پاسخ به برگ بی برگی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳:

🌹

Shoja . در ‫۵ ماه قبل، پنجشنبه ۷ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۴۴ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۵ - اشک یتیم:

به به به به واقعاً زیبا و حیران کننده بود👏👏

فاطمه در ‫۵ ماه قبل، پنجشنبه ۷ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶:

میان عاشق و معشوق هیچ حاجب نیست

تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

قطره … در ‫۵ ماه قبل، پنجشنبه ۷ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۳۰ در پاسخ به برگ بی برگی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶:

به نام خداوند بخشنده ی مهربان 

سلام ای جان بی برگ ،امیدوارم در صحت و سلامت کامل باشید و ایام همواره به کام دلتان باشد 

بنده ،امشب برای چندمین بار برگی از درخت زندگی ام فرو افتاد ! پیری که دستگیرم بوده و هست رها شد و بنده به ذکر استغفار اشک ریزان دلتنگی ام را به حق ابراز کردم و حضرت لطیف به فال حافظ با همین غزل فوق پاسخم دادند ،البته از کَرَم و رحمت بی انتهایشان! از آنجا که نه دانشم کافیست و نه جهدم وافی و نه چشم دل گشاده ای دارم ، به گنجور و حاشیه ها ی اغلب پربارش رجوع کرده و جالب است که مثله همیشه حاشیه نگاری شما پاسخ کاملی بر تمام مبهمات ذهن کوته مانده ی بنده بود و جالب تر آنکه خدای مهربان یکتایمان چهار سال و دو ماه قبل مرحم دل رنج دیده و چشم گریانم را به قلم پر برکت شما تدبیر نموده و بر بنده منت نهاده بود ،الله اکبر ،الله اکبر،سبحان الله 

برادر یا خواهر عزیزم لطفا به مدد حضرت حق به نگاشتنت ادامه بده ، که تشنگان بی آب چون بنده بسیارند !

سامیه در ‫۵ ماه قبل، پنجشنبه ۷ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۵۱ در پاسخ به مسعود کلانتری دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۱۲ - حکایت:

چرا فکر می کنید کنایه زده باشه نظامیه بغداد تا قبل از مغول ها مثل دانشگاه نخبگان بوده 

علی احمدی در ‫۵ ماه قبل، پنجشنبه ۷ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۰۳ دربارهٔ مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴:

گمان می‌رود که بیت سوم به این گونه درست باشد:

جان خواست از من بی‌بها حالی ز تن کردم جدا

منت پذیرم کاین قضا از من به یک جان بگذرد

 

و بیت هفتم نیز بدین گونه ویرایش شود:

دردم فزود آن تنگ‌خو زان زلف و زان روی نکو

امیرعلی داودپور در ‫۵ ماه قبل، چهارشنبه ۶ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

حاشیه بسیار بر این غزل نوشته اند که جمله در باب صرف و نحو است.

کسی نمیپرسد که رنجی که حافظ گرامی در باب عشق و در سلوک منزلها کشیده و اصولا منزلهایی که پیموده است چیست، پیرمغان کیست؟ تاب جعد چه کسی خون در دلها می اندازد؟ آیا منظور جناب حافظ شراکت عشق خویش با دیگران است؟ 

در انتها باید گفت، مقدمه دیوان حافظ، مشق مسیر معرفتست . 

فرهود در ‫۵ ماه قبل، چهارشنبه ۶ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۲۸ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۱۷ - گفتار اندر کسانی که غیبت ایشان روا باشد:

سوم کژ ترازوی ناراست خوی ز فعل بدش هرچه دانی بگوی

حکایت بعد یعنی حکایت ۱۸

درباره یک بقال کژ ترازوست.

 

رضا راوند در ‫۵ ماه قبل، چهارشنبه ۶ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۲۳ در پاسخ به پويا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱:

استاد شجریان هم سراب خواندند.

رضا از کرمان در ‫۵ ماه قبل، چهارشنبه ۶ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۳۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۱۹ - سبب تاخیر اجابت دعای مؤمن:

سلام

  این مثنوی دقیقا متناظر با قسمت دوم از بخش نهم فیه مافیه آنجا که فرموده  ( حکایت میاورند که حق تعالی  میفرماید ای بنده من ،حاجت ترا درحالت دعا و ناله زود بر آوردمی......)  میباشد  لطفا مطالعه بفرمایید.

 

رضا از کرمان در ‫۵ ماه قبل، چهارشنبه ۶ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۲۲ دربارهٔ مولانا » فیه ما فیه » فصل نهم - پروانه گفت که مولانا بهاءالدین پیش از آنک خداوندگار روی نماید:

حکایت می‌آورند که حق تعالی ...

سلام 

 در دفتر ششم بخش ۱۱۹ با عنوان سبب تاخیر در اجابت دعای مومن ازبیت ۴۲۱۴ به بعد  ( ای بسا مخلص که نالد در دعا /// تا رود دود خلوصش بر سما )  متناظر با همین موضوع ، مسئله به زیبایی وشیوایی در قالب مثنوی مطرح و تبیین  گردیده که مطالعه آن در تفهیم موضوع کمک موثری خواهد بود . خواندن این بخش را به دوستان گرامی توصیه مینمایم .

همچنین در دفتر چهارم میفرماید :

بنده مینالد به حق از درد ونیش/// صد شکایت میکند از رنج خویش 

حق همی گوید که آخر رنج ودرد///مر ترا لابه کنان وراست کرد

در حقیقت هر عدو داروی تست /// کیمیا ونافع ودلجوی تست

که بلای دوست تطهیر شماست/// علم او بالای تدبیر شماست

   شاد باشید

غلامرضا بیژنی در ‫۵ ماه قبل، چهارشنبه ۶ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۰۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه:

هر روز خمیده‌نام‌تر گشت    در شیفتگی تمام‌تر گشت

خنیده نام صحیح است . به معنی مشهور و پر آوازه

هر روز خنیده‌نام‌تر گشت        در شیفتگی تمام‌تر گشت

.. منا.. در ‫۵ ماه قبل، چهارشنبه ۶ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۱۷ دربارهٔ میرزاده عشقی » دیوان اشعار » غزلیات و قصاید » شمارهٔ ۳ - مخالفت با قرارداد ایران و انگلیس:

شعر بسیار زیباییست

رسول لطف الهی در ‫۵ ماه قبل، چهارشنبه ۶ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۲۹ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب ششم در قناعت » بخش ۱۱ - حکایت مرد کوته نظر و زن عالی همت:

چو خرما به شیرینی اندوده پوست.چوبازش کنی استخوانی در اوست.حضرت سعدی خودش در مقدمه کلیات میفرمایند که هیچ چیز کامل نیست.

سارا در ‫۵ ماه قبل، چهارشنبه ۶ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۲۳ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۵:

اگر تپیدن دل ترجمان نمی گردید

که می شناخت در این تیره خاکدان غم را 

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۵ ماه قبل، چهارشنبه ۶ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۴۳ دربارهٔ آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۱:

گردد مثَل به طرزِ خُوی افشانیِ رُخَت،

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۵ ماه قبل، چهارشنبه ۶ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۴۱ دربارهٔ صفی علیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱:

بر هم مزن دُو طرّه ، که دل‌هایِ عاشقان،

محمد خراسانی در ‫۵ ماه قبل، چهارشنبه ۶ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۰۰ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۰:

اگر بزرگواری معنی این ابیات رو میدونه  برای من هم معنی بکنه ممنون

رضا از کرمان در ‫۵ ماه قبل، چهارشنبه ۶ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۹:

چون بخندد شیر تو ایمن مباش آن ...

سلام  

  این بیت ودر کل میتوان گفت این غزل عرفانی متناظر با حکایت شکار رفتن شیر وگرگ وروباه در بخش ۱۴۲ دفتر اول مثنوی شریف  میباشد  شیر کنایه از خداوند  گرگ به آدمیان ناسپاس و روباه در مقام  بنده تسلیم ورضا به تقدیر الهی به نمایش در آمده اند که به سروران گرامی خواندن این بخش را توصیه  مینمایم 

شیر با این فکر میزد خنده فاش /// بر تبسمهای شیر ایمن مباش

مال دنیا شد تبسمهای حق /// کرد مارا مست ومغرور وخلق

فقر ورنجوری بهستت ای سند /// کان تبسم دام خود را برکند

 

شاد باشید درپناه حق

 

شهپر شاه هوا در ‫۵ ماه قبل، چهارشنبه ۶ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۰۲ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴۴:

به نظر میرسد مصرع آخر

از من خراب گرفت،  صحیح باشد 

۱
۱۶۱
۱۶۲
۱۶۳
۱۶۴
۱۶۵
۵۲۷۱