پریشان در ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۰۷ در پاسخ به علی کریمی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:
درود. درست می فرمایید. اینجا هکسره گرفته که معنای واژه رو عوض می کند.
عبدالرضا فارسی در ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۴۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۵:
ناهار به معنی گرسنه
رضا از کرمان در ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۴۱ در پاسخ به اسد دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۹:
دوست عزیز آقا اسد سلام
ضمن تشکر از روشنگری حضرتعالی در تکمیل عرایض شما جدا از معنایی که به درستی فرمودید، مقصود از بکار بردن لفظ رومی برای جناب مولانا یا در نوشتارهای ایشان ، بواسطه امپراتوری روم شرقی به مرکزیت قسطنطنیه یا همان استامبول فعلی است که به نوعی محل سکونت ایشان بوده حتما مستحضرید که امپراتوری بزرگ روم در سده چهارم میلادی شامل دوبخش غربی وشرقی بوده که بخش شرقی آن یا بیزانس شرقی شامل سرزمینهایی ازجنوب شرقی اروپا و غرب آسیا بود که بواسطه اختلافات بین کاتولیکها وپروتستانها تضعیف ودر نهایت در جنگی توسط عثمانیان به رهبری سلطان( محمد فاتح) محمت دوم سقوط کرد کلیسای بزرگ ایاصوفیه پس از تسلط مسلمانان تبدیل به مسجد فعلی گردید. کتاب سقوط قسطنطنیه با قلم شیوای زنده یاد ذبیحاله منصوری روایت داستانگونه ای از این واقعه را به مخاطب ارایه میدهد.
شاد باشی
عبدالرضا فارسی در ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۳۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۴:
نسخه خالقی نخوانم دلیر
فاطمه rezaie در ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۵۶ در پاسخ به کیوان پارسائی دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۹ - حکایت در معنی تواضع نیکمردان:
بله کاملا موافقم
باید با لحن پرسشی خوانده شود ، که متاسفانه در خوانش ها رعایت نشده ...
رضا از کرمان در ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۴۷ در پاسخ به مهدی ایماشی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۹:
سلام بر شما دوست گرامی
مقاله ای در دانشنامه جهان اسلام تحت عنوان جلال الدین خوارزمشاه منکبرتی دسترسی به تواریخ نوشته شده ، موضوع را تسهیل می نماید و یکی ازمنابع حاشیه بنده بوده ضمنا حاشیه قبلی ام ویراش گردید.
ناگفته نماند که یک حس درونی همانند شما، بنده را هم به نوعی متقاعد کرده که شاید این فرضیه صحیح است ولی تفاوتی در کل موضوع بوجود نمی آورد .خواندن مقالات شمس را هم توصیه میکنم .
مهدی ایماشی در ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۳۲ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۹:
بی نهایت تشکر، در مورد علا الدوله سمنانی هم جایی خونده بودم، اما بدون دلیل و بدون هیچ شناختی از هر دوی این افراد فقط در حد اطلاعات عمومی، سالها است (شخصا بدون رفرنس) احساس میکنم غیر از جلال الدین و تحولی که در زندگیش پیدا شد و اگر واقعا عبور کرد از همه چیز چه کسی میتونه چنین تحولی در مولانا ایجاد کنه، به شدت (شخصا و شخصا) نیاز دارم به منابع و راهنمایی و انقدر خوب شما توضیح دادین که تشنه تر شدم به دونستن و ازتون خواهش میکنم در حد توان اگر کتاب یا منبعی و یا هر چیزی در تایید و رد این موضوع باز هم دیدین بهم معرفی کنید. من که به دریاش زدم تا چه کنی با دل من
محمود قاسمی در ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۵۸ دربارهٔ نظام قاری » دیوان البسه » فهلویات » شمارهٔ ۳:
یه آگاه به زبان پهلوی ترجمه کنه تو لغتنامه پیدا نکردم،با تشکر از گنجور
رضا از کرمان در ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۵۲ در پاسخ به شایان دربارهٔ کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۲۳:
سلام
احتمالاً نه ، دوست گرامی دقیقا در مورد همین واقعه که فرمودید یعنی قتل عام وحشیانه مغولان در سال 633 ه ق در اصفهان سروده شده است.
سیامک یوسفی در ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۲۱ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » شاهد افلاکی:
در این غزل چند نمونه از فن "لف و نشر مرکب" به کار رفته که برای آموزش ادبیات پارسی بسیار مناسب است.
شاهین موفق نژاد در ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۴۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۴۶:
وگر درویشْ حاجتمندِ نان است و یا وگر درویشِ حاجتمندِ نان است؟ خواننده دومی رو میخونه.
بنظرتون اولی بهتر و درست تر نیست؟
رضا از کرمان در ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۹:
سلام
وقتی که چند بار غزل وحاشیه جناب طهماسب زاده را مجددا خواندم وذکر وقایعی که در حاشیه قبلی نوشتم ،دیدم این فرضیه با تقارن زمانی تاریخ زندگانی مولانا، امکان صحت آن وجود دارد وغزل به نوعی، انگار به این مطلب اشاره میکنه واینکه شیخ نورالدین اسفراینی در بغداد بوده وشخصیت شمس در ابهامه و موارد دیگه ولی چرا فقط در یکجا اشاره شده و رمز گونه مولانای عزیز چه پرداختی خدا بهتر میداند .
محمد عابدی در ۴ ماه قبل، شنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۰۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲:
سلام دوستان
بخش انتهایی مصرع سوم بی معنی است و نمی تواند اینگونه سروده شده باشد.
در تصحیح رباعیات خیام توسط نجف زاده بارفروش مصرع سوم بدینگونه ذکر شده که به نظر من قابل فهم ترین و صحیح ترین شکل آن است:
«چندین سر و پای نازنین و بر و دست ...»
سپیده خانی در ۴ ماه قبل، شنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۱:
با عرض ادب برام سوال شده چرا تمام دوستان در خوانش یوغ را دوغ می خوانند
جاوید مدرس اول رافض در ۴ ماه قبل، شنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۱۱ دربارهٔ حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱:
آن تلخ وش که صوفی ام الخبایثش خواند
اشهی لنا و صدرا من قبله العذارا
رضا از کرمان در ۴ ماه قبل، شنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۱۸ در پاسخ به مهدی ایماشی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۹:
آقا مهدی عزیز سلام
این که شمس تبریزی همان جلال الدین خوارزمشاه بوده هیچ نظری ندارم حق پاسخگویی برای جناب طهماسب زاده وکسب فیض همراهان گنجور از فرمایشات ایشان همچنان محفوظ است ولیکن لازم به توضیح است که در تواریخ نقل شده پس از هزیمت سلطان محمد خوارزمشاه از دست مغولان در جزیره آبسکون ایشان سلطنت از دست رفته را به پسرش جلال الدین که از مادری ترکمن بود ، علیرغم نظر قبل ومیل باطنی تفویض کرد بقولی روغن ریخته را نذر امامزاده کرد ،اما جلال الدین جوان ، بر خلاف پدر در مقابله با مغولان بسیار دلاوری وتهور به خرج داد و شجاعانه تمامی عمر خود را با همراهی ترکمانان در جنگ با مغولان و گرجیان گذراند وبه فتوحات قابل تقدیری نیز نایل آمد وخواندن سرگذشت ایشان خالی از لطف وعبرت نیست در مورد مرگ ایشان دو روایت وجود دارد که مورداول این است که در فرارازمغولان پس از شکست در نبرد در منطقه دیار بکر ودر نزدیکی شهر سیلوان توسط شبیخون گروهی یاغی راهزن گرفتار گردید وپس از معرفی خود که از شاهان است وبا وعده حکمرانی به رهبر سارقین از جان اوگذشتند ولی در نبود رهبر راهزنان توسط یکی از سارقین بواسطه کینه ای که از مرگ برادرش به دست خوارزمیان در محاصره اخلاط داشت ناجوانمردانه به قتل رسید ودر سیلوان مدفون گشت ، اما روایت دوم که به سوال شما شاید مربوط باشد این است که نهایتا در ناامیدی به کسوت صوفیان درامد(نسوی ص279و282 جوینی جلد دوم ص190 و191 وشبانکاره ای ص 146) وهمچنین نقلی است از علا الدوله سمنانی که به اختصار چنین است: " من در بغداد در خدمت شیخ نورالدین عبد الرحمان اسفراینی بودم که ایشان سه روز بدون مقدمه از خانقاه بیرون رفته ومراجعت نکردند پس از آن از ایشان سوال شده که کجا بودید در این مدت ، ایشان در پاسخ مریدان فرموده که سلطان جلا الدین خوارزمشاه در آخر عمر خود از سلطنت وپادشاهی کناره گرفته ودر کسوت درویشی وفقر روزگار میگذرانده ودر صف اولیای الهی در آمده بود وچون در آبادی صرصر در نزدیکی بغداد از دنیا رفته است به من از عالم غیب دستور کفن ودفن ایشان داده شده ومن برای این منظور از خانقاه خارج شده ام " شاید همین روایت دلیل این ادعا باشد ولیکن با مراجعه به سالهای وقوع این حادثه بافرض اینکه صحیح باشد در تطابق سن علاالدوله وشیخ نور الدین در هنگام وفات سلطان جلال الدین ، بالغ بر ۹۰ سال داشته البته از سویی شک در صداقت کلام این دو بزرگوار نیز جایز نیست البته دیدار شمس ومولانا در قونیه بوده که این شهریکی از شهرهایی است که از تعرض مغلولان مصون بوده وهیچ نشانه ای از حضور جلال الدین خوارزمشاه هم در این شهر نیست چون جدال او در ابتدای کار مغولان وحتی با خود چنگیز بوده واگر هم بوده شاید پس از دوران نقل شده از سوی شیخ نورالدین یعنی در دوره درویشی وی باشد.
الله اعلم با صواب آنچه من خوانده بودم این بود وموضوع قابل بررسی وراستی آزمایی است.
در هر صورت با کشته شدن ایشان آخرین پایگاه مقاومت ایرانیان در مقابل تهاجم مغولان فرو ریخت واگر حکام محلی ، اسماعیلیون و خلیفه وقت با آنکه خود را ولی مسلمین میدانست در جنگ با کفار مغول بفرموده همان قرآن که وی مدافع آن بود عمل نموده بودند و با وی همکاری میکرد چه بسا تاریخ بگونهای دیگر رقم میخورد بگذریم که خود خلیفه نیز باوی نبرد کرد
نسوی در ص 281 وی را فردی کوتاه قد ،گندمگون ،عدل گستر ،رعیت پرور وبا گویش ترکی معرفی کرده است که باز با مشخصاتی ظاهری که از شمس دادهاند به نوعی مغایر است.
شاد باشی عزیزم
مهرداد .. در ۴ ماه قبل، شنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۴۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - در انتقال دولت از سلغریان به قوم دیگر:
این قصیده الحاقی و به سعدی تعلق نداره
مرجان چهکندی در ۴ ماه قبل، شنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۵۵:
یادم میاد وقتی این شعر در مقطع پیش دانشگاهی به ما تدریس می شد، معلم دبیرستان، ذره ها را به ذرات گرد و غبار ریزی در فضای اتاق، که در نور خورشید به رقص در می آیند تعبیر کرده بودند.
مرجان چهکندی در ۴ ماه قبل، شنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴۲:
یادم میاد وقتی این شعر در مقطع پیش دانشگاهی به ما تدریس می شد، معلم دبیرستان، ذره ها را به ذرات گرد و غبار ریزی در فضای اتاق، که در نور خورشید به رقص در می آیند تعبیر کرده بودند.
سیدمحمد جهانشاهی در ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۳۲ دربارهٔ صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸: