گنجور

حاشیه‌ها

همایون در ‫۱۰ روز قبل، چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۳:

از شاهکار های غزل از پخته ترین اندیشه میتوان آنرا از آخرین غزل های جلالی شمرد که در پایانی زندگی زمینی اش هدیه نموده است پس از پایان مثنوی ماهنامه که بی گمان میتوان آنرا در کنار مثنوی شاهنامه گذاشت در شاهنامه داستان همکاری شاه و پهلوان است که در پایان با همکاری شاه و موبد برچیده میشود و در ماهنامه پنبه موبد زده میشود تا باز داستان شاه و پهلوان زنده شود

زندگی در شاهنامه با راه فریدون و انتخاب ایرج آغاز میگردد و پیش می‌رود  اما ماهنامه با داستان پادشاه و سه پسر و بازرگان و سه پسر با کلام زیر پایان می یابد که مطلع این غزل است 

زان که از دل جانب دل روزنه است

این غزل بیانگر پیوند ماهنامه (مثنوی معنوی) با شاهنامه و هماهنگی عرفان و رازورزی جلالی با فرهنگ پهلوی و پهلوانی است

 

حبیب الله شمالی در ‫۱۰ روز قبل، چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۴۰:

دوستان میشه کسی بگوید که چرا وقتی شعر (باید خلیل بود به یار اعتماد کرد ) را جستجو میکنیم شعر شماه ۲۸۴۰ را که غزل منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی را میاره ؟

 

جلال ارغوانی در ‫۱۰ روز قبل، چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸:

تاروز ازل بالد این دهربه تو سعدی

زیرا که توانسته شیرین سخنی زاید

جلال ارغوانی در ‫۱۰ روز قبل، چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۳۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹:

زیور ملک سخن سعدی شکر شکن

برسر هر زیوری زیور دیگر شود

 

Abdi در ‫۱۰ روز قبل، چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱:

باعرض سلام وادب..بله بنده هم بادوستان هم عقیده هستم بیت دوم مصراع اول اینگونه ست چوماه نو ره نظارگان بیچاره ..سلامت وشاد باشید

سهند اطلسی در ‫۱۰ روز قبل، چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۵:

سلام و دروود

در مورد مَثَل قصاب مفهوم محتمل تری که بنده به ذهنم میرسه این هست:

از اونجایی که در کل شعر از اول راندن و آزمایش و بعد پذیرفتن حرف میزنه

«نهلد کشته خود را کشد آنگاه کشاند» نیز به همین معنیست و کشاند به معنی پذیرفتن و جذب هست. همانطور که قصاب اول حیوان رو در محل زبح میکنه و بعد دنبال خودش میکشه تو خونش.

در مورد کلمه نهلد هم جالبه که در زبان کردی این کلمه هنوز استفاده میشه. بعضی زبان شناسا اعتقاد دارن که کلمات بیشتری از زبان پهلوی در زبان کردی موندن تا زبان فارسی. واسه همین خوشبختانه کلمات این چنین بسیار در اشعار مولانا هستند که معنیش برای من که کردم راحت تر هست. مثل اونجا که مولانا میگه «هله هُش‌دار در این شهر دو سه طررارند....» در کردی ما به مواظب باش میگیم (هُش و به) به معنی هوش داشته باش، همون هُش‌دار...

 

برگ بی برگی در ‫۱۰ روز قبل، چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۱۲ در پاسخ به ارکیده سالم دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۸:

سلام و با تشکر، در اندازهٔ راهنماییِ دیگران نیستم اما همین که اینجا و در محضرِ حافظ هستیم بیانگرِ میلِ ما به آن شراب است که انواعِ گوناگون دارد و شرابِ عشق و شرابِ آگاهی از آن جمله اند. پس اگر بیتی از حافظ چنان بر دل و جان بنشیند که مست و از خود بی خود گردیم و یا لطیف شده و اشکی بریزیم بدون تردید از شرابِ حافظ بهرمند و مقیمِ میخانه اش هستیم. پس بنظر می رسد ما دقیقاََ نباید کارِ خاصِ ذهنی و بیرونیِ دیگری بکنیم بجز جهد و کوشش در شنیدنِ سخنان و اسراری که مکشوفِ آن بزرگان بوده است و البته که دیدنِ جهان از دریچهٔ چشمِ آنان، چنانچه خود فرموده است؛

در حریمِ عشق نتوان زد دم از گفت و شنید

زانکه آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش

 

یوسف شیردلپور در ‫۱۰ روز قبل، چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۳۸ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶:

هر کس به خان و مانی دارند مهربانی

من مهربان ندارم نامهربان من کو...

دراینجا منظور شاعر کاملاً مشخصه البته بطورکنایه وناز کشیدن معشوق! گاهی ممکنه عاشق به معشوق بگه بلا یا بلای جان

بازهم کنایه خریدن ناز معشوق و بعضاً جایی عاشق به معشوق میگه درد بی درمان، چراکه همیشه عاشق است که بدنبال معشوق میدود از معشوق ناز و کرشمه... از عاشق تمنا خریدار به هربهایی❣️❣️🌹

همایون در ‫۱۰ روز قبل، چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۴:

دریافت جلال‌دین و عرفان او پس از آشنایی با شمس و یکی شدن با او از جدایی ها دور میشود و بسوی آمیختگی می‌رود، جدا کردن ها کار عقل است کوچک را از بزرگ و سفید را از سیاه و تن را از جان و روش را از تاریک جدا میکند و شناخت ساده و آسان را طلب میکند این شناخت به مستی نیاز ندارد و کار هشیاران است  شناخت مستی بخش در آمیختگی و بی مرزی پدیدار میگردد

یوهان امین در ‫۱۰ روز قبل، چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۱۴ در پاسخ به بیگانه دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۵:

آفرین

دم شما گرم

حرف منم همینه

یوهان امین در ‫۱۰ روز قبل، چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۱۳ در پاسخ به آشفته آنم دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۵:

احسنت

آفرین

بالاخره یکی حرف دل منو زد

مولانا و وحشی بافقی رو در حد یک خواننده زپرتی پاپ میارن پایین

خدا خیرت بده هموطن

دمت گرم

یوهان امین در ‫۱۰ روز قبل، چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۱۰ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۵:

من نمیدونم به چه چیز این موزیک ابتدایی و آماتور همه میگن زیبا و قشنگ و شاهکار و بی‌نظیر؟

محسن چاوشی هروقت جرات کرد یه کنسرت بده و به بهانه‌های چرند مختلف از زیرش در نرفت بعد از ۲۰ سال، اون موقع تاژه میاد توی صف که بشه درباره‌ش نظر داد

وگرنه با صدای ادیت شده و دستکاری شده عمه بزرگه منم سلاین داینه

حمید شیخ محمدی خسمه در ‫۱۰ روز قبل، چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۰۴ در پاسخ به احمد آذرکمان 0490300669.a@gmail.com دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۳:

سلام جناب احمد آذرکمان

مطالب و توضیحات جنابعالی در مورد شعر ز دست و دیده ... بابا طاهر بسیار متین و کامل بود و حق مطلب را تا حد زیادی ادا کرده است. بضاعت بیش از این ندارم چیزی به آن اضافه کنم.

 

فرهود در ‫۱۰ روز قبل، چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۷:۰۵ دربارهٔ ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۷ - داستان عشق و گنده پیر و سگ گریان:

گَوز: بر وزن «حوض» یعنی جوز، گردکان‌، گردو.  «گوز پوده» یعنی گردوی پوک و تهی.

 

ارکیده سالم در ‫۱۰ روز قبل، چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۳۳ در پاسخ به برگ بی برگی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۸:

با سلام و سپاس فراوان از وقتی که قرار میدید و اشعار رو برامون باز میکنید. سلامت و پاینده باشید. من یه سوال دارم . ممنون میشم راهنمایی کنید. می خوردن یعنی اینکه من باید چه کار کنم دقیقا؟ تبعات می عارفانه رو که رشد روح و ... هست رو میفهمم. ولی خب اقدام عملی اصطلاح می خوردن چیه ؟ باید چه کنم که مصداق همون می خوردن باشه؟ باید توجه به اینکه در ظاهر هم می خوردن یک عمل آگاهانه و ارادی هست. ممنون میشم راهنمایی کنید

 

کوروش در ‫۱۰ روز قبل، چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۲۸ در پاسخ به اکبری دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۱۲ - وحی کردن حق به موسی علیه‌السلام کی ای موسی من کی خالقم تعالی ترا دوست می‌دارم:

دیار با تشدید روی ( ی ) خونده میشه

کوروش در ‫۱۰ روز قبل، چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۲۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۱۲ - وحی کردن حق به موسی علیه‌السلام کی ای موسی من کی خالقم تعالی ترا دوست می‌دارم:

هست این ایاک نعبد حصر را

 

در لغت و آن از پی نفی ریا

 

هست ایاک نستعین هم بهر حصر

 

حصر کرده استعانت را و قصر

 

منظور از حصر و قصر چیست ؟

کوروش در ‫۱۰ روز قبل، چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۰۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۱۱ - تفسیر این آیت کی و ما خلقنا السموات والارض و ما بینهما الا بالحق نیافریدمشان بهر همین کی شما می‌بینید بلک بهر معنی و حکمت باقیه کی شما نمی‌بینید آن را:

چون ندارد سیر می‌راند چون عام

 

بر توکل می‌نهد چون کور گام

 

بر توکل تا چه آید در نبرد

 

چون توکل کردن اصحاب نرد

 

وآن نظرهایی که آن افسرده نیست

 

جز رونده و جز درندهٔ پرده نیست

 

تفسیر لطفا

 

۱
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
۱۷
۵۲۶۱