گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

ای که گشتی سوی میخانه به رندان پیرو

وجه می گر نبود جان گرو و جامه گرو

در خیالات خط سبز کمان ابروی خویش

«مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو»

بی‌خود افتادم و بازم چو به هوش آمد دل

«یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو»

خانه دل ز غم گردش گردون تیره است

آفتاب می اگر بفکند آنجا پرتو

ای دل آواز مغنی شنو آنگه واعظ

گرچه فریاد کند گوش بگیر و مشنو

ای که از ناز کله گوشه حسنت بشکست

از شکست دگرش یاد کن و غره مشو

فانیا با خودی خویش به جانان نرسی

خودی از خویش جدا افکن و بی‌خویش برو