گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

کس نخل ناز چون قدت ای سیمبر ندید

چون لعل می پرست تو گلبرگ تر ندید

جان از لب تو راند سخن لیک ازان دهن

ظاهر نکرد هیچ تکلم مگر ندید

با حسن و دلبری چو تو فرزند نازنین

مادر به مهد ناز ترا و پدر ندید

بس کن خدای را تو مؤذن فغان خویش

کس شام نامرادی ما را سحر ندید

ور حسن حالتیست کزان نطق عاجز است

کانرا بغیر مردم صاحب نظر ندید

ساقی خمار می کشد جام می بیار

چون کس خلاص بی می ازین درد سر ندید

فانی طریق رندی ما را مدار عیب

زاهد که کس بما به جز این خود هنر ندید