گنجور

 
عراقی

گل صبح دم از باد برآشفت و بریخت

با باد صبا حکایتی گفت و بریخت

بد عهدی عمر بین، که گل ده روزه

سر بر زد و غنچه گشت و بشکفت و بریخت

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode