گنجور

 
باباافضل کاشانی

ای از تو همیشه کار پندار به برگ

در گوش تو هر زمان همی گوید مرگ

کای برشده بر هوا، ز گرمی چو بخار

باز آی به خاک سرد گشته چو تگرگ

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode