فی الحکایة و التمثیل
اصمعی میرفت در راهی سوار
دید کناسی شده مشغول کار
نفس را میگفت ای نفس نفیس
کردمت آزاد از کار خسیس
هم ترا دایم گرامی داشتم
هم برای نیک نامی داشتم
اصمعی گفتش تو باری این مگوی
این سخن اینجا در آن مسکین مگوی
چون تو هستی در نجاست کارگر
آن چه باشد در جهان زین خوارتر
گفت باشد خوارتر افتادنم
بر در همچون توئی استادنم
هرکه پیش خلق خدمتگر بود
کار من صد بار ازو بهتر بود
گرچه ره جز سر بریدن نبودم
گردن منت کشیدن نبودم
با دو بار کلیک بر روی هر واژه میتوانید معنای آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شمارهگذاری ابیات | وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی) | منبع اولیه: کتابخانه تصوف | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
برای معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است اینجا کلیک کنید.
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. برای نوشتن حاشیه اینجا کلیک کنید.